این اثر متضمن یازده جستار در باب شاهنامه و فردوسی است که نویسنده افزون بر آن، برگزیدهای از متن شاهنامه (داستانهای برجسته) فراهم آورده است. مقالهی نخست تحت عنوان «داستانهای ایرانیان» خلاصهای است از محتوای اصلی شاهنامه، یعنی گزارشی در خور از آن چه در شاهنامه بازگو شده است. مقالهی دوم «زبان و ادبیات در ملت» نام دارد. نویسنده در این قسمت خاطر نشان میکند: «شاهنامهی فردوسی از برای مردم ایران از سه لحاظ مهم است: اول این که یکی از آثار هنری ادبی بسیار بزرگ است و از طبع و قریحهی یکی از شعرای بزرگ قوم ایرانی زاده است و بر اثر همت و پشتکار و فداکاری او و بیست سال خون جگر خوردن او به وجود آمده است، دوم این که تاریخ داستانی و حکایات نیاکان ملت ایران را شامل است و در حکم نَسَب نامهی این قوم است. سوم این که زبان آن فارسی است و فارسی محکمترین زنجیر عُلقه و ارتباط طوایفی است که در خاک ایران ساکنند.»
بر این اساس، نویسنده سعی دارد عناصر وحدت ملی ایران، ازجمله نقش زبان را بررسی کند. وی در مقالهی سوم با عنوان «شور و جوش قومی» مبحث پیشین را پی می گیرد و مجموعاً به نقش برجستهی فردوسی و دیگر شخصیتها و دانشمندان عصر در احیای زبان فارسی تأکید میکند. «فردوسی طوسی» عنوان مقالهی بعدی است که نویسنده به احوال فردوسی و چگونگی سرودن شاهنامه اشاره نموده علاوه بر آن، ضرورت تصحیح دقیق شاهنامه و نگاه داری این اثر را خاطر نشان میکند. مقالهی پنجم «شاهنامه به نثر فارسی» بحثی است دربارهی منابع شاهنامه به ویژه افسانهها و قصههای موجود و تدوین تاریخ پادشاهان ایران و شاهنامههایی که به نثر نوشته شده است. «فردوسی آفریننده» عنوان مقالهی ششم است که نویسنده به جنبههای خلاق فردوسی و اندیشهی بلند او در خلق شاهنامه اشاره میکند. در مقالهی هفتم («سخن سرایی فردوسی») نویسنده به این نکته میپردازد که فردوسی در نظم شاهنامه، با آن که همان عبارات نثر را در منابع پیشین میآورد، افزون بر آن، تفضیل ها، توصیفها و حالات شاعرانهی خود را در متن میگنجاند. مقالهی هشتم که «کم و بیش نسبت به اصل» نام دارد، بر پایهی مبحث پیشین، تأکیدی است بر هنر خلاقهی فردوسی و آفرینندگی او در شعر که همین امر متن او را با آثار پیش از او، متمایز میسازد. مقالهی نهم بحثی است در باب «اشعار مورد شک و مردود» در شاهنامه. در پی آن نویسنده، در مقالهی بعدی دلایل خود را مبنی بر آن که منظومهی «یوسف و زلیخا سرودهی فردوسی نیست، ذکر میکند. مقالهی پایانی نیز اشارتی است به «داستانهای ایران قبل و بعد از شاهنامه».
|