کتاب «فاطمه(س) فاطمه(س) است»، متن منتشرشدهی یکی از سخنرانیهای دکتر علی شریعتی در حسینیهی ارشاد است که در سال ۱۳۵۰ خورشیدی (1971 میلادی) پس از تصحیح مؤلّف به چاپ رسید. این کتاب علاوه بر آن که الهامبخش انتشار نوشتهها و حتّی کتابهایی بوده است، در مقالات متعدّد هم مورد توجّه و کنکاش محقّقان قرار گرفته و از دیدگاههای مختلف جامعهشناسی، مطالعات زنان، و رویکردهای دینی و مذهبی مورد تحلیل قرار گرفته است. نویسنده در مقدّمهی کتاب، مخاطب خود را زنانی دانسته که نه در قالبهای سنّتی قدیم ماندهاند و نه قالبهای وارداتی جدید را پذیرفتهاند و میخواهند خود را بسازند و نیازمند الگو هستند. به گفتهی شریعتی، شخصیت حضرت فاطمه(س)، پاسخی به پرسشهای این دسته از زنان است. او در ابتدا، ناشناخته ماندن چهرهی واقعی حضرت فاطمه(س) و توجّه بیش از اندازه به تعظیم و تجلیل و نقل کرامات را مورد انتقاد قرار داده و تأکید میکند که دربارهی آنچه باید از فاطمه(س) آموخت، هیچ سخنی گفته نشده است. شریعتی در ادامهی کتاب، با بیان نکاتی دربارهی دینداری عوام، دین سطحی و دین ناشی از احساسات، مسئولیت عالمان در معرّفی صحیح دین را مورد تأکید قرار میدهد. شریعتی از اواسط کتاب، نکاتی را دربارهی نظام قبیلهای عربی و نقش زن در آن بیان میکند که در آن وجدان جامعهی قبایلی عرب، همهی ارزشهای انسانی را مختصّ پسر میداند و دختر را فاقد هر گونه فضیلت و اصالت بشری میشمرد. سپس به جایگاه حضرت فاطمه(س)، میپردازد که در چنین جامعهای که ننگ دختر بودن را تنها زنده به گور کردنش پاک میکرد، وارث همهی مفاخر خاندانش میشود. شریعتی سپس دربارهی رابطهی ویژهی پیامبر(ص) با دخترش، و جایگاه حسّاس و خطیر او پس از درگذشت پیامبر(ص) سخن میگوید. نویسنده در بخشی از کتاب مینویسد: «خواستم از بوسوئه تقلید کنم؛ خطیب نامور فرانسه که روزی در مجلسی با حضور لویی، از مریم سخن میگفت. گفت ۱۷۰۰ سال است که همهی سخنوران عالم دربارهی مریم داد سخن دادهاند. ۱۷۰۰ سال است که همهی فیلسوفان و متفکّران ملّتها در شرق و غرب، ارزشهای مریم را بیان کردهاند. ۱۷۰۰ سال است که همهی هنرمندان، چهرهنگاران، پیکرهسازان بشر، در نشان دادن سیما و حالات مریم، هنرمندیهای اعجازگر کردهاند. امّا مجموعهی گفتهها و اندیشهها و کوششها و هنرمندیهای همه در طول این قرنهای بسیار، به اندازهی این یک کلمه نتوانستهاند عظمتهای مریم را بازگویند که: مریم، مادر عیسی است. و من خواستم با چنین شیوهای از فاطمه(س) بگویم. باز درماندم. خواستم بگویم فاطمه(س) دختر خدیجهی بزرگ(س) است. دیدم که فاطمه(س) نیست. خواستم بگویم که فاطمه(س)، دختر محمّد(ص) است. دیدم که فاطمه(س) نیست. خواستم بگویم که فاطمه(س) همسر علی(ع) است. دیدم که فاطمه(س) نیست. خواستم بگویم که فاطمه(س) مادر حسنین(ع) است. دیدم که فاطمه(س) نیست. خواستم بگویم که فاطمه(س) مادر زینب(س) است. باز دیدم که فاطمه(س) نیست. نه! اینها همه هست و اینهمه فاطمه(س) نیست. فاطمه(س)، فاطمه(س) است.
|