رمانی است واقعیت گرا که در بیست بخش در سال 1379 به چاپ رسیده است. نویسنده در این رمان، افکار دینی، معرفت شناسی و جامعه شناسی خود را از زبان شخصیتهای داستان بیان می کند که بر پایهی سه محور اساسی شک، عدم قطعیت و تنهایی بنیان نهاده شده است. شخصیت اصلی داستان ، یونس ، دانشجوی دکتری فلسفه است و موضوع رسالهی او «تحلیل جامعه شناختی عوامل خودکشی دکتر محسن پارسا» است. دیدگاه مذهبی یونس نسبت به سالهای گذشتهاش، عوض شده و با پرسشهای فلسفی بسیاری روبرو شده است. نامزد یونس، «سایه» نیز دانشجوی کارشناسی ارشد الهیات و دارای اعتقاداتی محکم است که به دلیل تضاد میان اعتقاداتشان از یونس کنارهگیری می کند، زیرا تلاش او برای بیرون آوردن یونس از شکهای فلسفی اش، نتیجهای ندارد. «مهرداد» دوست یونس از امریکا باز میگردد. همسر او «جولیا» نیز که دچار بیماری سرطان شده در شک و تردیدهای فلسفی با یونس هم عقیده است. یونس از طریق دختری به نام «مهتاب» به رازهایی درباره ی خودکشی دکتر پارسا پی می برد و ...
|