علامه طباطبایی کتاب اسلام و انسان معاصر را در 11 بخش تنظیم کرده است که عمدهترین مباحث آن عبارتاند از: راه فطرت، مسائل علمی ـ فلسفی، مسألهی آفرینش و رستاخیز، تناسخ و عود ارواح، علم امام(ع)، بطلان عقاید وهّابیت، وجود و ماهیّت، معارفی از اسلام، علوم قرآنی. مؤلّف در هر بخش، مباحث مختلفی را مطرح کرده و با استناد به دلایل نقلی و عقلی، با زبانی روان، مباحث انسانشناختی را از دیدگاه اسلام و در خصوص انسان و سعادت آن پی میگیرد.
در بخش اوّل کتاب، به معنای حقیقی اسلام که دعوت قرآنی بر آن استوار است، استناد شده و اسلام، یگانه راه درستی دانسته شده که دستگاه آفرینش انسان و جهان، آن را به انسان نشان میدهد. نویسنده، آیینها و مقرّرات اسلام را با طبیعت بشری مطابق دانسته و به همین ترتیب به نقش اسلام در برآوردن احتیاجات واقعی هر عصر و مقرّرات ثابت و متغیّر اسلام پرداخته است. همچنین مؤلّف در این کتاب در صدد بوده است تا تبیین کند که بر اساس آموزههای بلند و غنی قرآن، هر انسانی که پای به عرصهی وجود میگذارد، فطرتاً موحّد بوده و قهراً خالق هستی را نیک میشناسد، امّا علل و عواملی گوناگون، گاه این فطرت توحیدی را به مخاطره میاندازند. از این رو خداوند با ارسال انبیاء و رسل، این زمینه را به وجود میآورد که در مواقع بروز خطر اعتقادی، راهنمای بشری باشند، و بعد از آنان، این رسالت بر دوش امامان معصوم(ع) و به دنبال آنان بر عهدهی علمای دین گذاشته شده است.
نویسنده در بخشهای بعدی کتاب، مسألهی خاتمیت و آفرینش و رستاخیز را گشوده و به صورت پرسش و پاسخ و بیان علمی، به طرح و اثبات این مباحث پرداخته است. مؤلّف در راستای تبیین سبک زندگی اسلامی به موضوعاتی از قبیل حقّ طلاق، تشکیل خانواده و... که اسلام برای جزء به جزء آنها برنامه و نقشهی راهی دارد اشاره میکند و میگوید: «ضعف مسلمانان هیچ ارتباطی به اسلام ندارد و دلیلش اجرا نشدن کلّیهی قوانین اسلامی به صورت تمام و کمال است». همچنین علامه طباطبایی با استناد به نصوص قرآنی، مطالبی از قبیل تناسخ و عود ارواح، عدم تحریف قرآن و علوم قرآنی را توضیح داده و برخی شبهات و اشکالات دینی را در این زمینهها واشکافی نموده است.
|