روش این کتاب تفسیری، به عنوان یک نظریهی شناختهشده، از ابداعات و آوردههای بکر و بینظیر علامه آملیست. نویسنده با اشراف کامل به حقایق قرآنی و معارف عرفانی و دقایق برهانی، بساط این نظریهی بدیع را گسترده و تا ژرفای آن پیش رفته و موشکافانه مسائل آن را تحلیل نموده است. تفسیر انسان به انسان در پرتو آیات نورانی قرآن و رهنمودهای عترت طاهرین(ع)، شعاع پُرفروغی از شمس منیر «معرفةالنّفس» است که بهترین راه خداشناسی را برای سالکان این طریق مینمایاند.
این کتاب شامل یک مقدّمه و سه بخش به شرح زیر است؛ بخش اوّل: کلّیات انسانشناسی: فصل اوّل: امکان و اهمّیت انسانشناسی، فصل دوم: بررسی راههای شناخت، فصل سوم: بررسی روشهای شناخت، بخش دوم: شناخت قرآنی انسان: فصل اوّل: ماهیّت انسان، فصل دوم: هویّت قرآنی انسان، فصل سوم: اوصاف انسان در قرآن، بخش سوم: تفسیر انسان به انسان: فصل اوّل: تفسیر انسان متشابه به انسان محکم، فصل دوم: تفسیر متشابهات انسان به محکمات او، فصل سوم: ثمرات تفسیر انسان به انسان.
عنوان «تفسیر انسان به انسان» در تناظر با عنوان «تفسیر قرآن به قرآن» مطرح شده است؛ به باور نویسنده، وقتی بهترین روش تفسیر قرآن عرضهی آن بر خود قرآن است، پس انسان را نیز باید با انسان تبیین کرد و همانطور که قرآن کریم دارای آیات محکم و متشابه است و برای شناخت متشابهات باید آنها را به محکمات ارجاع داد، در مورد انسانها نیز همین حکم جاریست. در نظریهی انسان کامل، برای سنجیدن مقام انسانی هر فرد، باید سراغ انسانهای کامل رفت. آنان ما را به ما میشناسانند و هویّتهایمان را در رفتار و گفتار و سایر امور میشکافند. در روایات نیز مقصود از «محکمات» که در آیهی هفتم از سورهی آل عمران به آن اشاره شده است، پیامبر(ص) و ائمّه(ع) معرّفی شدهاند.
نکتهی بدیع این کتاب، آن است که همانطور که قرآن کتاب تدوینشدهی الهیست، انسانها نیز همچون کتابهایی تکوینی، در کنار این کتاب تدوینی هستند و دارای محکمات و متشابهاتیاند. انسان از لحاظ جسمی مشابهتی با دیگر حیوانات دارد و قوایی بین او و دیگر موجودات مشترک است. اینها متشابهات وجود انساناند. امّا فطرت انسان از محکمات وجودی انسان است که با روح و نفس او ارتباط دارد. اگر بقیهی قوای متشابه در خدمت فطرت محکم او قرار بگیرند، انسان به کمال میرسد.
|