این کتاب به شرح معانی و تعاریف عرفان و تصوّف، بررسی برخی جریانها و گروههای عرفانی، و معرّفی عارفان مهمّ سدههای دوم و سوم و مشایخ و مؤلّفان صوفی در سدههای چهارم و پنجم و آرای آنها میپردازد. این کتاب کوششیست برای معرّفی جریانهای معنوی ـ عرفانی مختلف در ایران از ابتدای شکلگیری آنها تا پایان سدهی پنجم و متمایز ساختن آنها از تصوّف؛ یعنی جریانی که در سدهی پنجم به اوج شکوفایی خود رسیده و البتّه در سیر پر فراز و نشیب خود، هم جهات مثبت داشته است و هم جهات منفی.
عرفان یا معرفت را میتوان نتیجهی نیاز انسان به ارتباط با جان هستی و شناسایی خود و جهانی دانست که در آن میزید. جلوههای این نیاز در میان ملل و اقوام مختلف وجوه مشترکی دارد، امّا در عین حال به سبب تفاوت زمان و مکان و فرهنگی که انسانهای مختلف در آن به سر بردهاند، عرفان هر ملّت و قومی اختصاصاتی هم دارد که آن را از عرفان ملل و اقوام دیگر متمایز میسازد. نویسنده تأکید میکند که عرفان اسلامی نیز محصول تعامل اسلام با سایر ادیان و مذاهب و فرهنگهای گوناگون بوده است، از این رو دانستن ریشهی هر یک از عناصر آن کاری بس دشوار است و شاید بیهوده. دشوارتر بودن بررسی تاریخی عرفان در ایرانزمین به عامل دیگری هم برمیگردد و آن محوشدن جریانهای دیگر عرفانی در سایهی غلبهی یک نوع عرفان بر دیگر جریانهای عرفانیست. با این حال میتوان ـ البتّه به دشواری و تا حدّی ـ در دل این تاریخ به کمک سایر تواریخ غیرصوفیانه، جریانهای دیگری را که تصوّف آنها را در خود هضم و حل کرده، دید و حدس زد.
|