نویسنده در این کتاب بر آن است تا نشان دهد که فرمانروایان و دستگاههای حاکم بر سرزمینهای اسلامی، چگونه با دانش و کارشناسی نوین از یک سو و با استعمار غرب از سوی دیگر، رویاروی شدند. شیوهی برخورد اندیشه گران و اصلاحگران با دو رویه ی تمدن بورژوازی غرب ، مبحث اصلی کتاب است. نویسنده برای دستیابی به این هدف، ابتدا در بخش نخست، نگاهی گذرا به دو رویهی تمدن بورژوازی غرب در نیمهی دوم سدهی 18 و آغاز سدهی 19 کرده سپس در فصل دوم به ویژگیهای رویهی استعماری غرب در همان روزگار، اشاره نموده است. از فصل سوم تا ششم نویسنده مباحثی تحت عنوان: واکنش اندیشهگران در برابر برنامههای استعماری و استثماری، شیوهی رویارویی ایرانیان با تمدن غرب تا پایان عهد صفویان، ایرانیان سدهی هیجدهم و ویژگیهایی از کارکرد دولت فتحعلی شاه تا دیدگاههای اندیشه گران آغاز قاجاریان پیرامون دو رویه را بررسی کرده است.
گفتنی است نویسنده برای بیان دیدگاه خود درباره ی موضوع مورد بحث دو پیش فرض را انتخاب مینماید. این دو پیش فرض یا دو رویه ی گوناگون بورژوازی عبارتند از 1- پیشرفتهای گسترده در زمینههای گوناگون علمی، فنی و فکری. 2- استثمار کشورها و بهرهکشی از ملتهای دیگر. نویسنده بدین گونه به بررسی روابط ایران و کشورهای اروپایی از سالهای پس از استیلای مغول و آغازین روزهای سلطنت صفوی در ایران و سالهای آغازین عهد رنسانس در اروپای مسیحی پرداخته است.
|